سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زینت زن = حفظ حجاب



به نقل از : چارقد



گزارشی از غبارروبی گلزار شهدا توسط دختران گروه «کبوترانه»






کجا بال کبوتر می‌فروشند؟


رنگ که گرفتی
پُررنگ که شدی
یادت می‌رود که خاک رنگی ندارد
که آب بی‌رنگ است
و همه‌ی تو از آب و خاک

یادت می‌رود که همین رنگ‌ها
فرصت انعکاس آسمان را
از روحت می‌گیرند
که خودت را
لابه‌لای هزاران حرف و اسم و حدیث
گم می‌کنی

که هر جا می‌رسی
رنگ‌ها را پس می‌زنی
و دنبال دلت می‌گردی

که دلت را بر‌می‌داری
و می‌زنی به آب
به خاک
به آتش…
تا رنگ‌ها بروند و
تو بمانی و دلت…
دلت که تشنه است
تشنه‌ی یک قطره باران…


کبوترانه گرد حریم امنی جمع شده‌اند
در بهشت؛
بهشتی که مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان است
و دارالشفای آزادگان.


هفته‌ای چند روز از شهر و رنگ و لعابِ گرفته‌اش جدا می‌شوند
و قلم به‌دست می‌گیرند
تا همان دم که رنگ بر حروفِ رنگ و رو رفته‌ی سنگ‌ها می‌زنند،
غبار ِنشسته از روزمرگی زندگی بر چهره‌ها و قلب‌ها‌یشان را پاک کنند.


این‌جا بهشت زهرای تهران است؛ قرار روزهای چهارشنبه‌ی دخترانی که دلتنگی‌های‌ هفتگی‌شان را برداشته‌اند و آمده‌اند تا گوشه‌ای با خود خلوت ‌کنند؛ خلوتی آغشته به رنگ سرخ… سپید… سبز…


«کبوترانه» نام گروه فرهنگی تعدادی از دختران تهرانی است، که در مناطق عملیاتی جنوب کشور، در ایام راهیان نور شکل گرفته. از اولین برنامه‌های این گروه، نوسازی و غبارروبی گلزار شهدای تهران، عیادت از جانبازان، و دیدار با خانواده‌های شهداست.

سارا که مدیریت بچه‌ها را به‌عهده دارد، می‌گوید: “قرار بر این است که در کنار این برنامه‌ها کلاس‌های مباحثه، اخلاق و خودشناسی با حضور اساتید برجسته و اعضا، در دفتر مرکزی گروه در بهشت زهرا برگزار شود.”



کــ ــجـ ـا گـ ـل‌هـ ـای پـَ ـرپـَ ـر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنــ ــد؟

شـ ـهـ ـادت را مـ ـکـ ـرّر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنـ ـد؟
دلـ ـم در حـ ـسـ ـرت پـ ـرواز پـ ـوسـ ـیـ ـد
کــ ــجـ ـا بـ ـال کـ ـبـ ـوتـ ـر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنــ ــد؟*


شما هم دلتان پــــرواز میخواهد؟
کـبـوتـرهـا منتظرند…











شهدا و حجاب




*شعر از سیدحبیب نظاری



موضوعات مرتبط: حجاب در اجتماعات، حجاب دانشجویان، متفرقه، کاروان راهیان نور
برچسب‌ها: غبارروبی گلزار شهدا توسط دختران, کبوترانه, چارقد, دختر با حجاب, محجبه, دختر, شهدا

حتی بی بی سی انگلیسی هم حاضر نیست ناموس خود را بفروشد.


همان بی بی سی ای که از انتشار عکس برهنه گلشیفته و دیگر زنان ابایی ندارد از انتشار عکس های برهنه عروس ملکه به خشم می آید و در هنگام دفاع از عروس ملکه حاضر است عکس او را با روسری منتشر کند.




عکس/BBC هم‌ناموسش رانمی‌فروشد!




منبع : صراط نیوز




می خواهم از همین ابتدا راحت بنویسم و حرف آخر را اول بزنم ...

یاد صحبت شیخ رجبعلی خیاط (ره) افتادم که می گفت : حافظ از جنبه معنوی واقعا فرو گذار و کوتاهی نکرده وانچه لازمه ی بیان حقایق معنوی و ذوقیات عرفانی بوده در شعر او هست . حافظ از اولیای خداست و جایگاه او در برزخ رفیع است.
یاد حرف رهبرمان افتادم :"حافظ در تصویر سازی بی نظیر و بسیار برجسته بود. وقتی شاعر می گوید
دوش دیدم که ملائک ، در ِ میخانه زدند

گِل ِ آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان ِ حرم ِ ستر و عفاف ِ‌ملکوت

با من ِ راه نشین ، باد? مستانه زدند

یک ترسیم ِ بسیار روشن از آن چیزی است که در یک مکاشفه یا در یک الهام ِ ذهنی یا در یک بینش ِ عرفانی به شاعر دست داده است و احساس می کند که این را به بهترین زبان ذکر می کند و اگر ما قبول کنیم - که قبول هم داریم - که این پیام ِ عرفانی است و بیان ِ معرفتی از معارف عرفانی ، شاید حقیقتآ آن را به بهتر از این زبان ، به هیچ زبانی نشود بیان کرد".

علامه طباطبایی هم در تمجید و منزلت  حضرت حافظ فرمودند : گفتار خواجه بر طبق حال است ای کاش کسی میتوانست غزلیات او را بر طبق حالات سلوکی تنظیم کند
چه کسی میتواند غزلیات حافظ را شرح کند؟ یا بعبارتی تنها کسی میتواند شعر حافظ را بفهمد که خود به درجات حافظ رسیده باشد
هیچگاه علامه طباطبایی کسی را در کمال شعر و عرفان هم ردیف حافظ نمیدانست.
اما دلم سوخت آن یک بار آخری که به آرامگاهش رفتم ! گفتم آیا این جماعت نمی دانند که چرا خواجه ,  لقب حافظ را به خود گرفت ؟ آیا نمی دانند او فقط یک شاعر نبود؟ آیا نمی دانند که اشعارش را با علم الهی می نوشت ؟ آیا نمی دانند که او اولیای خدا بود ؟
تاسف خوردم و از درون مطمئن بودم که حضرت حافظ به دیدار این جماعت راضی نیست ... !



چرا ما اینقدر از شاعر بودن حافظ دم زده ایم که حال اگر از یک خردسال هم بپرسید حافظ که بود می گوید یک شاعر بود !

به نظر من او اگر اولیای خدا نبود هیچ وقت شعر هم نمی گفت ...
من توقعی از آنان که با دیدنشان بر آرامگاه شیخ تاسف خوردم ندارم ... یک جای کار می لنگد !

یا ما معنی احترام را نمی دانیم , یا شناخت از بزرگانمان نداریم و یا اصلاً خدا را باور نداریم !

توقعی ندارم از این جماعت چون برایشان هنوز جا نیفتاده است که حافظ قبل از اینکه شاعر باشد اولیای خداست ...


اگر دست من بود تمام اشعاری که از شیخ بزرگوارمان بر در و دیوار آرامگاهش هست را پاک می کردم , بر سر در ورودی می نوشتم آرامگاه لسان الغیب , بزرگزاده ی عرفان , حضرت حافظ شیرازی . با احترام وارد شوید !


آن روز واقعاً تاسف خوردم ! شیخ رجبعلی خیاط از اولیای خدا بود ؛ او وقتی اشعار حافظ را می خواند اشک می ریخت ... چون از دید الهی بودن اشعارش می خواند و می دانست که حافظ هم مثل خودش از اولیای خدا بود .

ما صرفاً می دانیم حافظ شاعری معروف است و برای خوشگذرانی هم که شده می خواهیم یک بار آنجا باشیم و یا چون جمعه ها رایگان است آنجا بهترین جا برای تعطیلیمان است ....
این جماعتی که با دیدنشان تاسف خوردم نمی دانند که حافظ به آنان اذن دخول هم نداده است بی اجازه وارد شده اند با ظاهری کاملاً زننده !
به قبرش می چسبند و عکس می گیرند و آنجا اوج بی حجابی است !

مگر ملاک شما فقط دیوانش نیست؟ ... بروید و بگردید تا ببینید حتی حافظ یک جا هم از بی حجابی نگفته است ...


آیا حرف من خریدار دارد ؟! دوست دارم فریاد بزنم و بگویم : حافظ به شما اذن دخول نداده است ! برگردید !


اینقدر از شاعر بودنش گفته اند و از سلوکش نگفته اند که این جماعت باور ندارند که بی حجاب رفتن به آرامگاهش قدغن است ...

حرف آخر : ای تویی که بر سر آرامگاهش اینگونه می روی , خواجه , حافظ کل قران به چهارده روایت بود که توسط قوام الدین لقب حافظ را گرفت ... آیا یک بار قرآن را خوانده ای ؟!
فقط همین !


موج ما : به دلیل اینکه عکس ها مخرب و خود مبلغ بی حجابی بود آنها را در سایت قرار ندادیم و فقط به همین چند عکس اکتفا کردیم .



***********


منبع : پایگاه تحلیلی خبری موج ما  


برچسب‌ها: مگر حضرت حافظ اولیای خدا نبود, عکس, حافظ شیرازی

 


 

رعایت نکردن حجاب و داشتن پوشش نامناسب به بهانه ی آزادی فردی توسط زنان  باعث از بین رفتن آرامش گروه دیگری از جامعه (مردان) می شود. ما نمی توانیم به بهانه ی پیشرفت علم و تغییر مناسبات اجتماعی و ... منکر فطرتی شویم که در همه ی زنان و مردان وجود دارد.


 خانمی که با لباس نامناسب و بدن نما و آرایش محرک وارد جامعه می شود در حقیقت گروه دیگری از افراد که آقایان هستند را در معرض فشار روحی و جسمی قرار می دهد.


شما کلاس دانشگاهی را تصور کنید که در آن عده ای پسر و دختر جوان در حال تحصیل اند و پسرها در سنی هستند که غریزه شان بسیار قوی است و از طرفی امکان ازدواج ندارند و در همین کلاس دخترهایی در حال درس خواندنند  که هر روز با لباس های محرک و چسبان ، آرایش غلیظ و استعمال عطرهای تند حضور دارند .دلیل دخترها برای این وضعیت ظاهری ، داشتن آزادی است(البته متاسفانه بی توجهی مسئولان دانشگاهها هم مزید علت است) در حالی که این آزادی ، فشار روحی و جسمی زیادی به همشاگرد هایشان که خیلی از آنها پسران جوان هستند وارد می کند.


با توجه به اینکه میزان حرص در غریزه جنسی بستگی بسیار زیادی به میزان تحریک کردن غریزه دارد، عدم رعایت حجاب و تحریک در اجتماع باعث زیاد شدن ناامنی می شود و عده ای از آقایان که به ارضای غریزه به اشکال مختلف می پردازند ، باعث می شوند آسیب های زیادی در جامعه بوجود آید. اخبار مختلفی که از تجاوز به عنف می شنویم یکی از این آسیب هاست. پس چه بهتر است که با رعایت پوشش مناسب ، آزادی دیگران در اجتماع را سلب نکنیم و باعث از بین رفتن امنیت در اجتماع برای خودمان نشویم.
به نقل از وبلاگ : بسیجی عاشق ولایت


موضوعات مرتبط: اعتراض به بد حجابی، مطالب خواندنی
برچسب‌ها: تجاوز به حقوق آقایان, بد حجابی تجاوز به حقوق آقایان است, فلسفه ی حجاب